فرهنگ و تربیت نقش بسیار مهمی در شکلدهی توقعات افراد از زندگی زناشویی دارند. این دو عامل از دوران کودکی تا بزرگسالی تأثیرگذار بوده و باورها، انتظارات و رفتارهای فرد را نسبت به ازدواج و رابطه زناشویی تعیین میکنند. فرهنگ و تربیت بهطور مستقیم بر مواردی نظیر نقشهای جنسیتی، انتظارات از شریک زندگی، دیدگاه نسبت به مسائل مالی و خانوادگی، و نحوه مدیریت تعارضات زناشویی تأثیر میگذارند.
1. تأثیر فرهنگ بر توقعات زناشویی
الف) نقشهای جنسیتی و فرهنگی
– انتظارات از نقشهای جنسیتی: در فرهنگهای مختلف، نقشهای جنسیتی میتواند بر توقعات از همسر تأثیر زیادی داشته باشد. برای مثال، در برخی فرهنگها از مردان انتظار میرود که تأمینکننده مالی اصلی خانواده باشند و از زنان انتظار میرود که نقشهای سنتی مثل مراقبت از خانه و فرزندان را به عهده بگیرند. این دیدگاهها از کودکی در افراد شکل میگیرند و انتظارات آنها از زندگی زناشویی را تعیین میکنند.
– تغییرات مدرن در نقشهای جنسیتی: در بسیاری از جوامع مدرن، نقشهای جنسیتی در حال تغییر هستند. انتظار میرود که هر دو شریک زندگی بهطور مساوی در امور خانه، تربیت فرزندان و کارهای اقتصادی مشارکت کنند. این تغییرات فرهنگی میتواند باعث بهوجود آمدن تعارضهایی بین نسلها یا بین افرادی با تربیتهای مختلف شود.
ب) باورهای مذهبی و سنتهای فرهنگی
– نقش مذهب در شکلدهی توقعات زناشویی: بسیاری از افراد انتظارات خود از ازدواج را از طریق باورهای مذهبی که از خانواده و جامعه آموختهاند، تعریف میکنند. این باورها میتوانند شامل دیدگاههای خاص در مورد تعهد، وفاداری، تقسیم وظایف و حتی حل تعارضات زناشویی باشند. مثلاً در برخی فرهنگهای مذهبی، ازدواج بهعنوان یک پیمان مقدس در نظر گرفته میشود که شکستن آن امری غیرقابل قبول است.
– سنتهای خانوادگی: خانوادههای سنتی معمولاً انتظارات مشخصی از نقشهای زوجین در زندگی زناشویی دارند که از نسلهای قبل به ارث رسیدهاند. این سنتها میتوانند شامل چگونگی برگزاری مراسم ازدواج، مدیریت مسائل مالی، یا حتی نوع ارتباطات با خانواده همسر باشند.
ج) دیدگاههای فرهنگی درباره عشق و ازدواج
– فرهنگهای فردگرا و جمعگرا: در فرهنگهای فردگرا مانند فرهنگهای غربی، ازدواج بیشتر بر پایه عشق و علاقه فردی استوار است و افراد انتظار دارند که همسرشان نیازهای عاطفی و شخصی آنها را برآورده کند. اما در فرهنگهای جمعگرا، ازدواج ممکن است بیشتر به عنوان یک اتحاد خانوادگی در نظر گرفته شود و انتظار میرود که زوجین در خدمت نیازهای خانواده گسترده باشند.
– توقعات مربوط به وفاداری و تعهد: دیدگاههای فرهنگی نسبت به وفاداری و تعهد زناشویی میتواند متفاوت باشد. در برخی فرهنگها، تعهد عاطفی و وفاداری جنسی از اهمیت بالایی برخوردار است، در حالی که در برخی فرهنگها ممکن است روابط باز یا انعطافپذیرتر پذیرفته شده باشد.
2. تأثیر تربیت در شکلگیری توقعات زناشویی
الف) تأثیر والدین بر تربیت و انتظارات زناشویی
– الگوهای زناشویی والدین: رفتار و رابطه والدین به عنوان الگوی اولیه برای فرزندان عمل میکند. اگر فرزند شاهد یک رابطه زناشویی سالم و پایدار میان والدین خود باشد، احتمالاً همین انتظار را از زندگی زناشویی خود خواهد داشت. برعکس، اگر رابطه والدین پر از تعارض و ناسازگاری باشد، فرد ممکن است یا به دنبال تکرار این الگو باشد یا بهدنبال فرار از آن.
– سبکهای فرزندپروری: سبکهای فرزندپروری نیز نقش مهمی در تربیت افراد و شکلدهی توقعات آنها از ازدواج دارد. در خانوادههایی که سبک فرزندپروری مقتدرانه حاکم است، افراد یاد میگیرند که چگونه تعاملات سالم و محترمانهای داشته باشند. این در حالی است که سبکهای مستبدانه یا سهلگیرانه میتوانند به ایجاد انتظارات نامتعادل در روابط زناشویی منجر شوند.
ب) تربیت عاطفی و روانی
– توانایی مدیریت عواطف: تربیت عاطفی که فرد در خانواده دریافت میکند، تأثیر بسزایی بر توانایی او در مدیریت تعارضات و انتظارات عاطفی در زندگی زناشویی دارد. افرادی که در خانوادههای با تربیت عاطفی ضعیف رشد کردهاند، ممکن است در ابراز نیازهای عاطفی خود یا درک نیازهای همسر دچار مشکل شوند.
– توقعات عاطفی: تربیت خانوادگی میتواند انتظارات فرد از همسرش را در زمینه حمایت عاطفی و محبت شکل دهد. افرادی که در خانوادههای حمایتگر و محبتآمیز رشد کردهاند، معمولاً انتظار دارند که همسرشان نیز به همان شیوه از آنها حمایت کند. در مقابل، افرادی که در محیطهای خانوادگی بیعاطفه یا تنشزا بزرگ شدهاند، ممکن است در روابط زناشویی نیازهای عاطفی بیشتری داشته باشند.
3. توقعات مالی و اقتصادی در زندگی زناشویی
الف) تربیت اقتصادی و انتظارات مالی
– نقش تربیت مالی: نحوه مدیریت مالی در خانواده فرد میتواند انتظارات او از مدیریت مالی در زندگی زناشویی را تعیین کند. اگر فرد در خانوادهای با نظم مالی و مدیریت دقیق بزرگ شده باشد، احتمالاً از همسر خود نیز انتظار دارد که به همین شیوه عمل کند.
– انتظارات از مسئولیتهای مالی: در برخی فرهنگها و خانوادهها، تقسیم مسئولیتهای مالی میان زوجین به شیوههای خاصی انجام میشود. برای مثال، ممکن است از مرد انتظار رود که تمامی یا بیشتر مسئولیتهای مالی خانواده را بر عهده داشته باشد، در حالی که در برخی فرهنگها تقسیم مساوی یا مشارکت اقتصادی هر دو طرف مرسوم است.
ب) انتظارات در زمینه تأمین نیازهای اقتصادی
– نقشهای اقتصادی جنسیتی: در بسیاری از فرهنگها، نقشهای اقتصادی جنسیتی هنوز تأثیر زیادی در انتظارات زناشویی دارند. برای مثال، ممکن است از مرد انتظار برود که تأمینکننده اصلی باشد و زن نقشهای خانگی بیشتری را بر عهده بگیرد. اما با تغییرات فرهنگی و اقتصادی در جوامع، این الگوها نیز در حال تغییر است و افراد بهدنبال تقسیم وظایف برابرتر در زندگی زناشویی هستند.
4. مدیریت توقعات در زندگی زناشویی بر اساس تربیت و فرهنگ
الف) تأثیر تفاوتهای فرهنگی بر مدیریت توقعات
– پذیرش تفاوتها: در زندگی زناشویی، تفاوتهای فرهنگی میان زوجین میتواند به بروز تعارضات یا سوءتفاهمها منجر شود. زوجهایی که از فرهنگهای مختلف آمدهاند، باید با پذیرش و احترام به تفاوتها، تلاش کنند تا توقعات خود را مدیریت کرده و به توافقات مشترک برسند.
– سازگاری فرهنگی: یادگیری و تطابق با تفاوتهای فرهنگی از طریق گفتگوهای باز و احترام به ارزشهای هر دو طرف میتواند به کاهش تعارضات ناشی از تفاوتهای فرهنگی کمک کند. در این زمینه، مشاورههای پیش از ازدواج میتوانند به زوجها در شناسایی و حل مسائل فرهنگی کمک کنند.
ب) نقش انعطافپذیری در تربیت
– تربیت انعطافپذیر: خانوادههایی که به فرزندان خود یاد میدهند که انتظارات واقعگرایانه داشته باشند و با شرایط مختلف سازگار شوند، کمک میکنند تا افراد در زندگی زناشویی نیز انعطافپذیرتر و آماده برای حل تعارضات باشند.
– مدیریت توقعات غیرواقعی: یکی از چالشهای مهم در زندگی زناشویی، انتظارات غیرواقعی است که ممکن است ناشی از تربیت یا فرهنگ خاص فرد باشد. افرادی که بهطور مداوم به دنبال ایدهآلهای فرهنگی یا خانوادگی هستند، ممکن است در مدیریت زندگی زناشویی دچار مشکل شوند. یادگیری انعطافپذیری و پذیرش واقعیتها از جمله مهارتهای مهمی است که میتواند به مدیریت توقعات کمک کند.
نتیجهگیری
فرهنگ و تربیت به شدت بر شکلگیری توقعات افراد از زندگی زناشویی تأثیرگذار هستند. نقشهای جنسیتی، باورهای مذهبی، الگوهای خانوادگی و تجربیات تربیتی همه بهطور مستقیم و
غیرمستقیم بر نوع توقعات از همسر و زندگی مشترک اثر میگذارند. درک این تأثیرات و مدیریت توقعات با استفاده از مهارتهایی مانند انعطافپذیری، گفتگوهای باز و پذیرش تفاوتها میتواند به داشتن یک زندگی زناشویی موفق و پایدار کمک کند.